به تويش كن به تو
فاطي يكبار ديگر داد مي زد
_ - _ - _ - _ - _ - _ - _ - _ - _
Music: Sinead O Connor - The Lambs Book Of Life Rns
_____________________________________________
پ.ن: هفته ايي كه گذشت هفته ي بسيار ملكوتيي بود... چون بالاخره من هم تونستم اين افتخار رو كسب كنم تا چند تن از فاطي كماندوها را در ميدان ونك زيارت كنم تا آنها من رو به قصد ارشادي اساسي به خيابان آرژانتين، وزرا (ساختمان مبارزه با مفاسد اجتماعي) ببرند و كارت و عكس كنند و انگشت نگاري بنمايند و تعهد بگيرند و مانتوي مورد دار را مورد الطاف جريدن قرار دهند و با مانتوي بلند و ضمانت نامه و امضاء خانواده (برادرم) راهي خانه كنند و البته در آخر بگويند آزادي برو... (بماند كه من با زرنگي و اما بدبختيه تمام و به صد دوز و كلك تونستم مانتو رو توي كيفم مخفي كنم و صحيح و سالم به خونه بيارم)
بگذريم... الان حس مي كنم حسابي ارشاد شدم.
واقعا چه شغلي مهمتر از ماموريت الهي امر به معروف و نهي از منكر. من كه اصلا شك ندارم كه شغل پليس گشت ارشاد بسيار واجب تر و مهمتر از يك پزشك يا مهندس يا دبير يا حتي مرده شور مملكت يا غيره و غيره در جامعه ي ايراني است...
فاطي كماندوها شير زنان عفيف دوشيده شده در گشت ارشادند، اينان دلسوزان مردم دوستي اند كه با تمام وجود جلوي ذره ي حتي ناچيز از انجام گناه بد حجابي را در بين بانوان ايراني مي گيرند تا خداي نكرده مردان ايراني در يك نگاه (آن هم از روي تصادف البته) حالشان به هول و دلشان تيمور نگردد و همه ما به لطفشان بتوانيم سهل الوصول به بهشت برين دست يابيم.
واقعا سپاس، سپاسي تا ته بي كراااااااان...
86/6/3