Tuesday, November 18, 2008

لک

لک
.
لکه
.........
لکه های به جای مانده، در جای مانده
>
لکه های درمانده...

..................................

لک

ــــ+ـ

لکه لکه لک

لکه های جا افتاده، در جا افتاده

<<

لکه های تک تک از هم جدا افتاده

یا که کار افتاده

..

. ..............

لک

.

چون لکه ای کهنه از لذتی خیس

خشکیده

روی زیرترین لباس ها

~~~~~~~

+(__

لک

/.

چون لکه ای تکه تکه در کلامی لکنت دار

که با تمام وجود می گوید:

دو دو دووسسست ت تت دا دا دااار ررم

++++++++++++++

=

چون لک لک

آری لکه لکه لک لک

بسان لکه های لک از دور

در دید تفنگی دوربین دار

از نزدیک

ـــــــ ـــــــــــــــــــــــــــ

««««««««-----------««««

لک
×............
چون لکه ای من
میان لکه های روی شیشه ی عینکی که برای توست
و تویی که برای من
(((((«««««

لک
+


لک
چون لکه ای به روی کلاف های شکافته ی کلافیدگی های آن فرد الکلی
که کلنگ می کوبید بر بی کفایتیه کلک خورده اش و می گفت:
کافی نیییییییسسسسسسسسسستتتتتت
------

=

و لکه ای تو
به روی کلامم
که گفتی: کافیست


Music2: Cardigans - Couldnt Care less
_______________________________________________
پ.ن1:همه می گن شخصیت و منش و شعور آدما روی سواد و تحصیلاتشون رقم می خوره اما من وقتی بابای خودمو که دو تا کلاس بیشتر نخونده و یادم نمی یاد تا به حال کمتر از گل به من گفته باشه و عقل و شعورش می رسه که نباید فحش رکیک و بد و بیراه به دختراش بگه با بابای دوستم که فوق لیسانس جامه شناسی داره و خیلی راحت توعصبانیت هاش به دخترش می گه جنده، مقایسه می کنم می بینم بیانیه ی این همه، ها نمی تونه قابل تصدیق باشه. می تونه؟

پ.ن2: شنیده بودم پشه های نر خون نمی خورن و از گیاه تغذیه می کنن و فقط پشه های ماده خون خوارن.
الان که دارم می نویسم، در همین حالا؛ یه خانم پشه ی گرسنه ی کوچولو روی بازوی چپ من نشسته و دو تا پاهای نحیف و ظریف عقبش رو با ناز داده بالا و با ولع بسیار داره خون من رو می مکه... نمی دونم چرا دلم نمی یاد بپرونمش.
87/8/28